حافظه دار کردن

در گذشته و در شهرهای کوچک چندهزار نفری، گمنامی و دور ماندن از نگاه داورانه مردم بسیار دشوار بود و حمیت های قومی و قبیلهای نیز موجب میشد افراد در محیط زندگی خود کمترین میزان رفتارهای ناهنجار را مرتکب شوند و ارتکاب رفتارهایی که با ارزشهای جامعه مطابق نبود موجب تنبیههای شدیدی از سوی اطرافیان میشد که بدترین آن بی آبرویی برای افراد بود. در واقع آنچه موجب این میشد که افراد از ترس آبروی خود کمتر به رفتارهای ناهنجار سوق پیدا کنند.
با گذشت زمان و پیشرفت و پیچیدهتر شدن جوامع و ظهور سیستمها، حافظهدار کردن عملکرد افراد نیز با چالشی جدی مواجه شده است؛ به نحوی که در غیاب سیستمهای امن حافظهدار، افراد به راحتی میتوانند سوابق خود را کتمان کنند و حتی آن را در جهت مطلوب خود تغییر دهند. به عنوان مثال عدم ثبت اعمال مدیران و شفاف نبودن عملکرد آنها بستر امنی را ایجاد کرده است که افراد سودجو در پرده ستر گمنامی انواع مفاسد را مرتکب شوند.
یکی از مصداقهای بارز این ابزار تفاوت بین اسنپ با تاکسی است. در اسنپ، مشخصات راننده در اختیار مشتری قرار داده میشود و میتواند او را ارزیابی کند؛ به خاطر همین رفتارهای محترمانهتری توسط رانندگان اسنپ صورت میگیرد.
یکی از مهمترین راهبردهای مقابله با فساد رفع گمنامی در همه ابعاد و دستگاهها است. در این راستا، حافظهدار کردن رفتار افراد، گروهها و نهادها، با استفاده از تکنیکهای مختلف موجب کاهش قابل توجه رفتار های ناهنجار در سطوح مختلف میشود. باید تلاش کرد با استفاده از حافظهدار کردن، بازی های تک مرحلهای در جامعه به بازی های حافظهدار تبدیل شوند و موجودیت سیاست ناپذیر به موجودیت سیاست پذیر تبدیل شود.
به عنوان مثال، مزاحمتهای تلفنی تا مدتها معضلی جدی در بین خانوادهها بود، اما با نصب و راهاندازی سیستمهای نمایش شماره تلفن بر روی تلفنها، این معضل به کلی از بین رفت. البته شفافیت شکلی پیشرفته از حافظهدار کردن است، اما در خیلی از موارد نیازی به شفافیت نیست بلکه وجود سیستمی که صرفا بستری برای ثبت سابقه رفتار افراد باشد، بازدارندگی سیستم در مقابل فساد را به شدت ارتقاء میدهد.
مثال دیگر در حوزه حافظهدار کردن، اصلاحات جدید قانون چک است. دو اقدام متمرکز کردن صدور دسته چک و امکان استعلام تعداد چکهای برگشتی برای افراد گیرنده چک، موجب میشود هم امکان زدوبند با شعبهها در صدور دستهچک از بین برود و هم گیرندگان چک با استعلام تعداد چک برگشتی افراد، معاملات خود را با خطرپذیری کمتری انجام دهند که این خود موجب رونق بازار خواهد شد. در ادامه نیز به چند نمونه موفق اجرای این سیاست خواهیم پرداخت.
در صنعت موتورسیکلت سازی هند، دهها برند تولیدکننده وجود داشتند که بر اساس سیاستهای کلان کشور به چهار برند کاهش یافتند. برندها نشاندهنده ویژگیهای مشترکی هستند که باید در تمام محصولات آن برند وجود داشته باشند و رعایت گردند. در واقع برندسازی به نوعی احیاگر هویتهای قومی و قبیلهای در صنایع است.
ثبت نام افراد خسارت دیده در تصادفات نمونه دیگری است. اگر اسامی افراد خسارت دیده در تصادفات در یک سامانه توسط بیمهها ثبت شود، میتوان افراد کاسب و سودجو در زمینه تصادفات ساختگی را شناسایی کرد. در واقع وقتی تعداد دفعات دریافت خسارت از بیمه توسط یک نفر زیاد میشود، احتمال اینکه این فرد شیاد باشد افزایش مییابد و از حدی به بالاتر بیمهها به دلیل ضرر مالی ناشی از این پدیده خود پیگیر برخوردهای لازم با چنین افرادی خواهد شد.
سامانه ثبت سفرهای خارجی مسئولین و کارمندان دولت یک مثال دیگر است. در این سامانه باید مقاصد سفرها، مسئول تاییدکننده سفر، نام مسافر و همچنین دستاورد این سفر به صورت خلاصه نوشته شود. همین که این کار انجام شود مدیران در فرستادن افراد به سفرهای خارجی و افراد در قبول سفر به خارج از کشور تامل بیشتری خواهند کرد.
سامانه شیرخشک هم برای این هدف ایجاد شده است. در این سامانه صرفا ثبت میشود که شیرخشک را چه کسی تجویز کرده و برای چه شخصی تجویز کرده است. همین اقدام منجر به این شده است که مبلغ یارانهای که دولت بابت شیرخشک پرداخت میکرده است از ۲۵ میلیون یورو به ۹ میلیون یورو کاهش پیدا کرده. تنها علت آن این است که به دلیل حافظه دار شدن، تجویزها دروغین حذف و موجب بازگشت منابع به چرخه شد.
کلید واژگان: شفافیت، عملکرد مسئولین، سامانه شیرخشک
هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.